جدول جو
جدول جو

معنی سپید دم - جستجوی لغت در جدول جو

سپید دم
هنگام دمیدن صبح سحر گاه صبح زود
تصویری از سپید دم
تصویر سپید دم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سپید دمان
تصویر سپید دمان
بهنگام سپیده دم سحرگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپیده دم
تصویر سپیده دم
سحر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سپیده دم
تصویر سپیده دم
سحر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپیده دم
تصویر سپیده دم
دم صبح صادق، هنگام دمیدن سپیده، هنگام سحر، سحرگاه، صبح زود، صبح صادق، برای مثال سپیده دم چو دم بر زد سپیدی / سیاهی خواند حرف ناامیدی (نظامی۲ - ۱۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپید کدو
تصویر سپید کدو
کدوی سفید
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه صورتش سفید است، آنکه چهره ای روشن و درخشان دارد، نیکبخت خوش اقبال
فرهنگ لغت هوشیار
رگی است که ماده لنفی در آن جریان دارد سپید رگها مواد غذایی را بوسیله خاصیت اسمز از پرزهای روده جذب میکند و نیز مواد مایع سروزیته را که از جدار مویرگها نشت میکند و تولید مایع بین نسجی مینماید در داخل خود کشانده بوسیله قناه الصدر بدهلیز راست میریزند رگ لنفی وعا لنفاوی. دستارچه بود. رودکی گفت: ای قبله خوبان من ای طرفه ری لب را بسپید رگ بکن پاک از می هنینگ آنرا محرف (لسپردرک) داند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپید دست
تصویر سپید دست
مرد سخی و صاحب همت
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است از تیره بیدها که در نیمکره شمالی گونه های مختلفش فراوان میروید. درختی است دو پایه و گلهایش کاملا برهنه و بدون جام و کاسه و پرچمها یا مادگی فقط برکگ کوچکی در بغل دمگل خود دارند گل نر این گیاه دارای پرچمهای زیاد و گل ماده دارای دو برچه است و دانه هایش کرکهای ریزی دارد جوانه های سپیدار آلوده با ماده صمغی چسبنده است. بلندی آن بالغ بر 20 متر میشود و محیط دایره اش تا 3 متر میرسد. پشت پهنک برگ سپیدار سفید رنگ است و چون تنه اش مستیما رشد میکند از آن برای ساختن تیر و ستون چوبی استفاده میکنند حور حورازرق غرب ابودقیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفیده دم
تصویر سفیده دم
هنگام دمیدن صبح سحر گاه صبح زود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپیدچشم
تصویر سپیدچشم
خیره، لجوج، پررو، بی شرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفیده دم
تصویر سفیده دم
هنگام دمیدن سپیده، هنگام سحر، سحرگاه، صبح زود
فرهنگ فارسی عمید